تفسير آيات درس سوم
سوره اسراء (آيه 18)- خطوط زندگى طالبان دنيا و آخرت: از آنجا كه در آيات گذشته، سخن از مخالفت گردنكشان در برابر اوامر الهى و سپس هلاكت آنها بود در اينجا به علت واقعى اين تمرّد و عصيان كه همان حب دنياست اشاره كرده، مىگويد:
«كسانى كه تنها هدفشان همين زندگى زود گذر دنياى مادى باشد، ما آن مقدار را كه بخواهيم به هر كس صلاح بدانيم در همين زندگى زود گذر مىدهيم سپس جهنّم را براى او قرار خواهيم داد كه در آتش سوزانش مىسوزد در حالى كه مورد سرزنش و دورى از رحمت خداست» (مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً).
قابل توجه اينكه نمىگويد هر كس به دنبال دنيا برود، به هرچه بخواهد مىرسد، بلكه دو قيد براى آن قائل مىشود، اول اين كه تنها بخشى از آنچه را مىخواهد به آن مىرسد، همان مقدارى كه ما بخواهيم «ما نَشاءُ».
ديگر اين كه: همه افراد به همين مقدار نيز نمىرسند، بلكه تنها گروهى از آنها به بخشى از متاع دنيا خواهند رسيد، آنها كه ما بخواهيم «لِمَنْ نُرِيدُ».
قابل توجه اين كه كيفر اين گروه، ضمن اين كه آتش جهنم شمرده شده است، با دو تعبير «مَذْمُوماً» و «مَدْحُوراً» تأكيد گرديده، كه اولى به معنى مورد سرزنش و نكوهش قرار گرفتن و دومى به معنى دور ماندن از رحمت خداست.
كيفر روحانى آنها، چرا كه معاد هم جسمانى است و هم روحانى و كيفر و پاداش آن نيز در هر دو جنبه است.
برگزيده تفسير نمونه، ج2، ص: 627
سوره اسراء (آيه 19)- سپس به شرح حال گروه دوم مىپردازد، با قرينه مقابله، آنچنانكه روش قرآن است، مطلب آشكارتر شود، مىفرمايد: «اما كسى كه آخرت را بطلبد و سعى و كوشش خود را در اين راه به كار بندد، در حالى كه ايمان داشته باشد، اين سعى و تلاش او مورد قبول الهى خواهد بود» (وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً).
بنابراين براى رسيدن به سعادت جاويدان سه امر اساسى شرط است:
1- اراده انسان آن هم ارادهاى كه تعلق به حيات ابدى گيرد، و به لذات زود گذر و نعمتهاى ناپايدار و هدفهاى صرفا مادى تعلق نگيرد.
2- اين اراده به صورت ضعيف و ناتوان در محيط فكر و انديشه و روح نباشد بلكه تمام ذرات وجود انسان را به حركت وادارد و آخرين سعى و تلاش خود را در اين راه به كار بندد.
3- همه اينها توأم با «ايمان» باشد، ايمانى ثابت و استوار، چرا كه تصميم و تلاش هنگامى به ثمر مىرسد كه از انگيزه صحيحى، سر چشمه گيرد و آن انگيزه چيزى جز ايمان به خدا نمىتواند باشد.
سوره بقره آيه 200-
تفسير:
اين آيه همچنان ادامه بحثهاى مربوط به حجّ است نخست مىگويد:
«هنگامى كه مناسك (حجّ) خود را انجام داديد ذكر خدا گوييد همان گونه كه پدران و نياكانتان را ياد مىكرديد بلكه از آن بيشتر و برتر» (فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً).
منظور از اين تعبير اين نيست كه هم نياكانتان را ذكر كنيد و هم خدا را، بلكه اشارهاى است به اين واقعيت كه اگر آنها بخاطر پارهاى از مواهب لايق يادآورى هستند پس چرا به سراغ خدا نمىرويد كه تمام عالم هستى و تمام نعمتهاى جهان از ناحيه اوست صاحب صفات جلال و جمال و ولى نعمت همگان است. برگزيده تفسير نمونه، ج1، ص: 184
در اينجا مردم را به دو گروه تقسيم مىكند مىفرمايد: «گروهى از مردم مىگويند خداوندا! در دنيا به ما نيكى عطا فرما ولى در آخرت بهرهاى ندارند» (فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ).
سوره بقره(آيه 201)- «و گروهى مىگويند پروردگارا! به ما نيكى عطا كن و در آخرت نيكى مرحمت فرما و ما را از عذاب آتش نگاهدار» (وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ).
در حقيقت اين قسمت از آيات اشاره به خواستههاى مردم و اهداف آنها در اين عبادت بزرگ است، زيرا گروهى هم مواهب مادى دنيا را مىخواهند و هم مواهب معنوى را بلكه زندگى دنيا را نيز به عنوان مقدمه تكامل معنوى مىطلبند! در اين كه منظور از «حَسَنَةً» در آيه چيست؟ در حديثى از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم: «كسى كه خدا به او قلبى شاكر و زبان مشغول به ذكر حق، و همسرى با ايمان كه او را در امور دنيا و آخرت يارى كند ببخشد، نيكى دنيا و آخرت را به او داده و از عذاب آتش باز داشته شده».
البته «حسنه» به معنى هر گونه خير و خوبى است و مفهوم وسيع و گستردهاى دارد كه تمام مواهب مادى و معنوى را شامل مىشود، بنابراين آنچه در روايت فوق آمده بيان مصداق روشن آن است.
سوره بقره(آيه 202)- در اين آيه اشاره به گروه دوم كرده (همان گروهى كه حسنه دنيا و آخرت را از خدا مىطلبند) مىفرمايد: «آنها نصيب و بهرهاى از كسب خود دارند و خداوند سريع الحساب است» (أُولئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسابِ).
در حقيقت اين آيه نقطه مقابل جملهاى است كه در آيات قبل در باره گروه اول آمد كه مىفرمايد: «آنها نصيبى در آخرت ندارند».
سوره قصص (آيه 60)- اين آيه پاسخ سومى است براى گفتار بهانهجويانى كه مىگفتند:
اگر ايمان بياوريم عرب بر ما هجوم مىكند و زندگانى ما را به هم مىريزد.
قرآن مىگويد: آنچه به شما داده شده، متاع زندگى دنيا و زينت آن است» وَ ما أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ زِينَتُها.
«ولى آنچه نزد خداست (از نعمتهاى بىپايان جهان ديگر، و مواهب معنويش در اين دنيا) بهتر و پايدارتر است» وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى.
چرا كه تمام نعمتهاى مادى دنيا داراى عوارض ناگوار و مشكلات گوناگونى است و هيچ نعمت مادى خالص از ضرر و خطر يافت نمىشود.
بهعلاوه نعمتهايى كه در نزد خود است به خاطر جاودانگى آنها و زود گذر بودن مواهب اين دنيا قابل مقايسه با متاع دنيا نيست، بنابراين هم بهتر و هم پايدارتر است. برگزيده تفسير نمونه، ج3، ص: 472
به اين ترتيب در يك مقايسه ساده هر انسان عاقلى مىفهمد كه نبايد آن را فداى اين كرد، لذا در پايان آيه مىفرمايد: «آيا انديشه نمىكنيد»؟! (أَ فَلا تَعْقِلُونَ).
سوره انسان(آيه 3)- و از آنجا كه تكليف و آزمايش انسان علاوه بر مسأله آگاهى و ابزار شناخت نياز به دو عامل ديگر يعنى «هدايت» و «اختيار» دارد- اين آيه به آن اشاره كرده، مىفرمايد: «ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس» (انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا).
«هدايت» در اينجا معنى وسيع و گستردهاى دارد كه هم هدايت «تكوينى» را شامل مىشود و هم هدايت «فطرى» و هم «تشريعى» را هر چند سوق آيه بيشتر روى هدايت تشريعى است.
مد ثر (آيه 38)- شما چرا اهل دوزخ شديد؟ در ادامه بحثى كه در باره دوزخ و دوزخيان در آيات قبل آمد، در اينجا مىافزايد: «هر كس در گرو اعمال خويش است» (كل نفس بما كسبت رهينة).
گوئى تمام وجود انسان در گرو انجام وظائف و تكاليف اوست، هنگامى كه آن را انجام مىدهد آزاد مىگردد و گر نه در قيد اسارت باقى خواهد ماند.
نظرات شما عزیزان: